English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3031 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to fail to provide an answer U درماندن در دادن پاسخ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
answers U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answer U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answering U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answered U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
it is inexpedient to reply U پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
reply [answer] U پاسخ نامه ای [پاسخ به پیام پست الکترونیکی ] [پاسخ زبانی دفاعیه]
answering U : پاسخ دادن
answered U : پاسخ دادن
rejoining U پاسخ دادن
rejoin U پاسخ دادن
rejoined U پاسخ دادن
responded U پاسخ دادن
respond U پاسخ دادن
answer U : پاسخ دادن
rejoins U پاسخ دادن
to make a response U پاسخ دادن
answers U : پاسخ دادن
responds U پاسخ دادن
fails U درماندن
failed U درماندن
fail U درماندن
rejoins U پاسخ دفاعی دادن
rejoining U پاسخ دفاعی دادن
return a negative U پاسخ منفی دادن
to answer in the a U پاسخ مثبت دادن
rejoin U پاسخ دفاعی دادن
rejoinders U پاسخ دفاعی دادن
rejoined U پاسخ دفاعی دادن
rejoinder U پاسخ دفاعی دادن
replying U پاسخ دادن جواب کتبی
reply U پاسخ دادن جواب کتبی
replies U پاسخ دادن جواب کتبی
replied U پاسخ دادن جواب کتبی
readiness to report U امادگی برای پاسخ دادن
to beg the question U در پاسخ به پرسشی جاخالی دادن
to fail [memory] U درماندن [حافظه یا خاطره]
replies U پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
answers U پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
respond U پاسخ دادن یا عمل کردن به دلیلی
irresponsiveness U عدم امادگی برای پاسخ دادن
responded U پاسخ دادن یا عمل کردن به دلیلی
replied U پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
answer U پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
responds U پاسخ دادن یا عمل کردن به دلیلی
answering U پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
reply U پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
replying U پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
answered U پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
to respond to blackmail [a threat] U پاسخ دادن به باج گیری [ تهدیدی]
inquiry U ترمینالی که برای دستیابی و پاسخ دادن به فایلهای ذخیره شده روی کامپیوتر دور به کار می رود
inquiries U ترمینالی که برای دستیابی و پاسخ دادن به فایلهای ذخیره شده روی کامپیوتر دور به کار می رود
intelligence U 1-توانایی پاسخ دادن . 2-توانایی وسیله برای اجرای و پردازش برنامه
quoting U خصوصیتی در پستهای الکترونیکی که امکان پاسخ دادن به پیام به همراه متن پیام اصلی میدهد
voice answer back U یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
originated U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originating U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
reducing U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
responsions U پاسخ
statement U پاسخ
response [commentary] U پاسخ
replication U پاسخ
rebutter U پاسخ رد
representation [statement] U پاسخ
reaction [answer, commentary] U پاسخ
item of written comment U پاسخ
responses U پاسخ
answerback U در پاسخ
response U پاسخ
counterplea U پاسخ رد
no U : پاسخ نه
in reply to U در پاسخ
in answer to U در پاسخ به
negative reply U پاسخ رد
answered U پاسخ
replies U پاسخ
replied U پاسخ
responded U پاسخ
reply U پاسخ
replying U پاسخ
respond U پاسخ
answer U پاسخ
answering U پاسخ
responds U پاسخ
answers U پاسخ
early answer U پاسخ زود
frequency respone U پاسخ فرکانس
vab U پاسخ سمعی
response amplitude U دامنه پاسخ
plea U پاسخ دعوی
come up with <idiom> U یافتن پاسخ
w response U پاسخ کلی
color response U پاسخ رنگ
answerable U پاسخ دار
content response U پاسخ محتوایی
consummatory response U پاسخ پایانی
correct response U پاسخ درست
right answer U پاسخ درست
voice answer back U پاسخ سمعی
whole response U پاسخ کلی
conditioned response U پاسخ شرطی
distal response U پاسخ دوربرد
emitted response U پاسخ صدوری
delayed response U پاسخ درنگیده
vaccum response U پاسخ غیابی
response threshold U استانه پاسخ
pleas U پاسخ دعوی
response strength U نیرومندی پاسخ
original response U پاسخ ابتکاری
response set U امایه پاسخ
response rate U سرعت پاسخ
response latency U نهفتگی پاسخ
response intensity U شدت پاسخ
response generalization U تعمیم پاسخ
response equivalence U هم ارزی پاسخ
response duration U مدت پاسخ
response differentiation U تفکیک پاسخ
replier U پاسخ دهنده
popular response U پاسخ رایج
position response U پاسخ مکانی
preparatory response U پاسخ مقدماتی
response time U زمان پاسخ
rejoinder U پاسخ دفاعی
image response U پاسخ تصویر
rejoinders U پاسخ دفاعی
impluse response U پاسخ ایمپولز
to definitive answer U پاسخ قطعی
irresponsive U پاسخ ندهنده
responsorial U پاسخ دهنده
manipulandum U ابزار پاسخ
operandum U ابزار پاسخ
rejoined U در پاسخ گفتن
running rate U اهنگ پاسخ
discriminatory response U پاسخ افتراقی
moro response U پاسخ مورو
movement response U پاسخ حرکت
reflection response U پاسخ قرینه
answers U : جواب پاسخ
answer mode U حالت پاسخ
rejoining U در پاسخ گفتن
anatomy response U پاسخ کالبدی
an a answer U پاسخ مثبت
answering U پاسخ به یک سوال
answer U : جواب پاسخ
answered U : جواب پاسخ
answers U پاسخ به یک سوال
oracle U پاسخ مبهم
calculation U پاسخ تقریبی
solutions U پاسخ یک مشکل
rejoin U در پاسخ گفتن
answering U : جواب پاسخ
answerback U پاسخ برگشتی
anticipatory response U پاسخ انتظاری
oracles U پاسخ مبهم
rejoins U در پاسخ گفتن
answer U پاسخ به یک سوال
solution U پاسخ یک مشکل
answered U پاسخ به یک سوال
unconditioned response U پاسخ غیر شرطی
phoned U پاسخ به تماس در تلفن
response hierarchy U سلسله مراتب پاسخ
answer [to something] U پاسخ [به چیزی] [راه حل]
interrogator responsor U دستگاه پرسش- پاسخ
high frequency responce U پاسخ فرکانس بالا
phoning U پاسخ به تماس در تلفن
he returned a negative U پاسخ منفی داد
response time U زمان پاسخ دهی
no reply necessary [NRN] U نیازی به پاسخ نیست.
stimulus response model U الگوی محرک- پاسخ
affirmative U پاسخ "بله " بود
phone U پاسخ به تماس در تلفن
open ended question U پرسش باز پاسخ
calculation U پاسخ به یک مشکل در ریاضی
inquiry system U سیستم پرسش- پاسخ
i pause for a reply U منتظر پاسخ هستم
modulation frequency response U پاسخ فرکانس مدولاسیون
s r psychology U روانشناسی محرک- پاسخ
phones U پاسخ به تماس در تلفن
solve U یافتن پاسخ یک مشکل
galvanic skin response U پاسخ برقی پوست
shading response U پاسخ سایه روشن
achromatic color response U پاسخ رنگ بی فام
stimulus response psychology U روانشناسی محرک- پاسخ
pilomotor response U پاسخ سیخ شدن مو
all or none response U پاسخ همه یا هیچ
conditioned escape response U پاسخ گریز شرطی
conditioned avoidance response U پاسخ اجتنابی شرطی
s r model U الگوی محرک- پاسخ
conditioned emotional response U پاسخ هیجانی شرطی
cer U پاسخ هیجانی شرطی
white space response U پاسخ به بخش سفید
psychogalvanic response U پاسخ گالوانیکی- روانی
stimulus response theory U نظریه محرک- پاسخ
surrebutter U اخرین پاسخ خواهان
solved U یافتن پاسخ یک مشکل
solves U یافتن پاسخ یک مشکل
solving U یافتن پاسخ یک مشکل
Recent search history Forum search
1To be capable of quoting
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1Profiles are unique pages where one can ‘‘type oneself into being’’
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
1معنی lead lag compensator
1to take a spell at whell
1Poked back
2شما اهل کجا هستید
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com